سلناسلنا، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره

رنگین کمان خوشبختی زندگی من

روزهای خوب زندگی با دخترم

1391/11/23 9:38
نویسنده : مامان
239 بازدید
اشتراک گذاری

یه سلام قشنگ در یک روز خوب زمستانی

دختر قشنگم،این روزها انگار خدای مهربون بهترین روزهای زندگی رو توی تقویم عمرم برام نوشته ،روزهایی که با تو هم نفسم و تو توی وجود من هستی.

روزهایی که تپشهای قلبتو و حرکتهای شیرینتو حس می کنم و هر لحظه احساس قشنگی دارم ، روزهایی که وقتی خواب و بیدارم تو با خود منی ....

قربونت بشم من دیشب یه لحظه نتونستم بخوابم ،آخه شیطونی تو گل کرده بود و تا صبح تکون تکون می خوردی و من مجبور شدم نشسته بخوابم ،می ترسیدم بخوابم و تو اذیت بشی ... الهی فدات بشم اونقدر دوستت دارم که اصلا" احساس اذیت نمی کردم و تا صبح دستم رو دلم بود و برات لالایی می خوندم و ناز می کردم. خیلی هم خوشحال بودم. عاشقتم عزیزم.

مامان فدای اون حرکاتت بشه که هر روز لذت داشتن تو برام صد برابر می شه.

دخترم دیروز رفته بودیم عروسی ، اولین بارت بود که عروسی می دیدی ...ایشالللللهههه خودتم یه روز عروس می شی گلم ..... عمه آرزو یه لباس خیلی خوشگل برام دوخته بود ، بابا شهاب هم موهامو درست کرده بود (با سشوار مخصوص موهامو ویو کرده بود) خیلی خوشگل شده بودم توی عروسی هم کلی پز دادم آخه تو دلم بودی و همه می فهمیدن از خود راضی مامان بزرگ و عمه هاتم اونجا بودن و احساس می کردم اونها هم کلی غش و ضعف می کردن چشمک خلاصه که اونجا کلی خوش گذشت.

عسل طلای مامان ٤روز بعد برای چکاب هفته ٢٠ می رم سونوگرافی ،خیلی منتظرم که زود شنبه برسه و من تو رو با اون شیطونیهات ببینم.

عزیز مامان بی صبرانه منتظر تیر ماه هستم که بیایی تو بغلم ، تا اونروز خوبه خوب بزرگ شو و بپر تو بغل من وبابا شهابت که عاشقته.

مامان با تمام وجودش بهترین آرزوها رو برات می کنه.

دوستت دارم

مامان

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان پرهام
23 بهمن 91 9:53
ان شاالله که سالم و سلامت به دنیا بیاد
هیجان
24 بهمن 91 10:39
به به خانم خانما عروسی هم تشریف بردننننننن ایشالله عروسیه خودششششششش عزیزم از این سونو تا سونوی بعدی دل تو دل ادم نیست که بتونه دوباره ببیندشون واقعن حس خوبیه این دیدارهاااااااااااا ایشالله که کلی خوش بگذره تو دیدارتون