7 سال پر از عشق
هفت سال قبل ،سوم تیر 92 ،مثل امروز تمام وجودم پر از عشق بود و تمام وجودم تو رو می خواست
صدای قلبی که قشنگترین صدای زندگیم هست رو تو آغوشم حس می کردم
دست و پاهای کوچولویی که مدام به من ضربه می زدند توی بغلم داشتم
چشمهای قشنگتو داشتم میدیدم
یه حس خیلی قشنگ و خوب با تو تمام وجودم و تمام زندگیم رو فرا گرفت ...
من مامان شدم و تو شدی دخترم
روزی که من دوباره آغاز شدم
عزیز دلم ، نفسم ، زندگیم دوستت دارم
تولدت مبارک
دختر نازنینم ، سلنای گلم
سلام
عزیز دلم تولدت مبارک ، ما امسال به خاطر کرونا نتونستیم تولد دسته جمعی داشته باشیم ولی در عوض دو روز برات تولد گرفتیم ؛
روز اول خونه ی مامان فیروزه به همراه عمو ها و عمه ها گرفتیم که آنیتا و آنیسا هم خوشبختانه بودند
روز دوم هم خونه مامی گرفتیم بهمراه بابا جون و خاله اینا
خخلاصه که خیلی خوش گذشت و خدا رو شکر خاطره قشنگی رو برامون ثبت کرد
عزیز دلم ، فرشته ی مهربانم تولدت مبارک
دوستت دارم گلم
مامان