سلناسلنا، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 7 روز سن داره

رنگین کمان خوشبختی زندگی من

پنجمین سالروز زمینی شدن دخترم سلنا

دختر کوچولوی من ، سلام تولدت مبارک عزیزم نازنین دخترم 3 تیر تولد 5 ساگیت بود ، تو اونروز شمع 5 سالگیت رو فوت کردی ، روزی که از خیلی وقت پیش منتظرش بودی و روز شماری می کردی... امسال قرار بود مهمونیه بزرگی داشته باشیم و دوستهاتو با بابا هاشون دعوت کرده بودیم ، با یه تم تولد قشنگ پونی ... دو سه روز مونده به روز تولدت از روی مبل خونه نانا اینا افتادی و دستت از سمت آرنج متاسفانه شکست ، البته ما فکر نمی کردیم شکسته باشه و بردیم بیمارستان که عکس دستت رو بگیریم ولی آقای دکتر گفت که غضرف رشدت شکسته و باید بستری بشی و صبحش عمل کنیم ... خدا اون لحظه رو دیگه هیچوقت نیاره چون احساس کردم دنیا رو سرم خراب شد. الهی فدات بشم ، شب باهم موندیم بیمارستان ...
30 تير 1397

دخترم ...

فرزانه و مستانه ؛ به هوشیاری و مستی جان میکنم عاشق ؛ به نگارنده هستی پروانه چو من ؛گل؛ نپسندد ، دو سه روزی گل ،یار چمن ؛ هستی پروانه ؛تو هستی از شور و شعف ؛ سرخوش و مستانه زدم دف با آمدنت ؛ بند غم از دم بگسستی از رحمت یزدان تو شدی ؛ سهم و نصیبم بر ملک دلم ؛ سرمد و شاهانه نشستی گر خانه دل ، سرد و بهارش چو خزان بود راه نفس سرد؛ به این خانه ببستی این رحمت از او بس ، که چنین حمد بگویم صد شکر ؛ خدایا ؛ که شدی خالق هستی دوستت دارم دخترم مامان   ...
16 تير 1397

آهنگ زندگی

سلام به زیباترین آهنگ زندگیم دختر عزیزم لبخندهای تو معجزه و صدای خنده ات اکسیرجوانی من است نازنینم به اتاقت می آیم و میز تحریرت را نگاه می کنم ، گاهی وقتی سرت را پایین می اندازی و مشغول کاری هستی حتی متوجه آمدن من هم نمی شوی ، ناغافل سرت را بالا می آوری و مرا می بینی و با قیافه و افاده می گی " نخند " الهی فدات بشم که نمی دونی این خنده ام از بابت چیه و چقدر به خودم می بالم و از داشتن فرشته ای مثل تو چقدر افتخار می کنم. عزیزم ، سلنا این روزها دوست داری هرکاری را انجام بدی و دستم را می گیری که " بزار من انجام بدم " عزیز دل مامان کارهای نصفه و ناقصت را دوست دارم . شبها وقتی می خوابی اول به همه عروسک هات شب ...
8 اسفند 1396

اول مهر

سلنای گلم سلام نازنین دخترم امروز رنگ صورمه ای و زرد روی تن زیبایت چه زیبا تو را در برگرفته و شور ناب آموختن و زندگی چه تلالوئی در نگاهت دارد، لبخند نرم و نجیب تو ...لبخند دانا و عمیق تو ....لبخند کم سال و بچه گانه نیست...بالغ است و آگاه و امیدبخش ، باشد که راهت همیشه هموار و پویا و شکوفا باشد. دختر عزیزم امروز اولین روز تو برای ورود به دنیای بزرگترها بود که خیلی خوب و با آرامش زیاد از اون استقبال کردی. خدایا خداوندا دخترم را به دستان توانای تو می سپارم ،امانتی که به دستم دادی در تمام لحظات به دستان قدرتمند و نوازشگر و مهرانتر خودت می سپارم تا هر روز شکوفا تر و سلامت تر به من بسپاریش... همانطور که تا حال همواره مراقبش بودی...
1 مهر 1396

چهارمین سال زادروز سلنا

دختر عزیزم نفس هایت امیدی برای زندگیست، امیدی برای حرکت دوست داشتنت زندگیست زیباترین آفریده خلقت ، روزهایت پر از زیبایی باد زادروزت مبارک هستی من دوستت دارم دختر قشنگم مامان ...
4 تير 1396

بهار 96

بهار آمد که تا گل باز گردد                       سرود زندگی آغاز گردد بهار آمد که دل آرام گیرد                         ز درد و غصه ها فرجام گیرد دختر زیبای من سلام عزیزم بهاری دیگر و زیباتر شروع شده و سالی جدید مدتی هست که آغاز شده ، نازنینم امسال سرم خیلی شلوغ بود و با اینکه هر روز خواستم وبلاگت رو آپدیت کنم ولی نتونستم زودتر از این سال نو رو اینجا برات ثبت کنم. سال 96 سالی زیبا و پر از اتفاقهای خوب برای همگی خواهد شد و امسال هم یکسال بزرگتر ،زیباتر و فهمیده تر شدی.  بهار را گذاشته ام پشت لبخند ...
20 ارديبهشت 1396