اولین کلمه...
سلنای گلم
سلام
نازنین من دو روز قبل وقتی باهات بازی می کردم ، گفتی : " گاگا "، الهی فدای اون گاگا گفتنت بشم من. اول فکر کردم همین طوری یه چیزی گفتی ولی بعدش وقتی ازت خواستم تکرار کنی بازم گفتی " گاگا " ...خیلی ذوق کرده بودم و صدبار بوسیدمت.قربون دختر شکموم بشم که اولین کلمه خودشو با گاگا شروع کرد. دختر گلم لحظه شماری می کنم تا بابا و مامان رو صدا کنی.
دختر نازم کلی کارای با مزه انجام می دی و هر روز شیرین و شیرین تر می شی.
- تا بهت می گم سلنا بیا بغلم ، بال بال می زنی
- وقتی مامی ناهید سرفه می کنه ، بعدش الکی تو هم سرفه می کنی و دنبالش هم خودت می خندی
- وقتی از غذا خوردن سیر می شی ،دهنتو اونقدر محکم می بنی که به هیچ وجه نمی تونم قاشق رو تو دهنت بزارم.
- همه چیزی رو که دستت می رسه زود می بری تو دهنت و می خوای گازش بگیری
- روزنامه ، مجله و هر چیز کاغذی رو در یک چشم بهم زدن مچاله می کنی
فدات بشم من که هر چی ازت بنویسم بازم کمه .
برات سی دی های بی بی انیشتین رو خریدم و وقتی می زارمشون چهار چشمی نگاه می کنی، حتی تکون هم نمی خوری و بعد کارایی که نی نی های تو تلویزیون انجام می دن رو می خوای انجام بدی. دختر گل من خیلی با هوش و ماهی .
عزیزم من و بابا شهاب خیلی دوستت داریم و هر لحظه از خدا شکرگزاریم.
نفس مامان ،عاشقتم
مامان