سه ماهه سوم/ ماه هفتم
سلام دختر قشنگه مامان
عزیزم کم کم دارم به روزهای آخر انتظارم می رسم،خدا رو صدهزار مرتبه شکر می کنم که تا اینجای راه کمکم کرده و مطمئنم که این راه باقی مانده رو هم کمکم می کنه تا بتونم دختر عزیزمو بغل کنم.
عسل طلام هر لحظه از این روزها توی خونه ،سرکار ،تو مهمونی و حتی شب موقع خواب منتظر حرکتهای نازت هستم و دستم دائم رو شکممه ...وقتی تکون می خوری و شکممو مثل موج بالا و پایین می بری کلی ذوق می کنم و احساس مادرانه امبیشتر و بیشتر می شه. چه حس قشنگیه.....
هفت ماهه که مبهوت خلقت خداوند هستم ،یه حس دیگه ای از زندگی رو دارم تجربه می کنم ،حسی که باعث شده همه چی زیباتر بشه و هر روزی که می گذره خدا رو بابت عشقی که بهم هدیه داده بیش از پیش شکر می کنم.
دختر شیرین مامان ،دیروز به همراه بابا و مامان ناهید رفته بودیم سونوگرافی ...الهی فدای قد و بالات بشم ،آقای دکتر همه اندامهای بدنت رو تک تک نشونمون داد و صدای پچ پچ مامان ناهید و بابا شهاب رو که داشتن آروم صحبت می کردند و کوچولو می خندیدن رو می شنیدم.
دلبندم خدا رو شکر همه اندامهای بدنت کامل بودند و سالم و سلامت ، وقتی آقای دکتر چکاپتو تموم کرد و خودتو بند ناف و مایع آمونیوتیکتو گفت کاملا" نرماله خیالم دیگه راحت شد. خدایا شکرت
عسلم دیروز موقعیتت اینطوری بود:
سر پایین/باسنت بالا و پاهاتم دراز کرده بودی سمت راست شکم مامان. قربونت بشم
-
هفته ٢٩
-
bp:72mm
-
fl :57mm
-
fh :136min
-
وزن :1423gr
آقای دکتر لطف کردن و عکس سه بعدی تو رو هم برامون نشون دادن ،اونجا بود که دیگه چشمام چر از اشک شده بود ، جون دلم قیافت مثل ماه بود ...چشمهای درشتی داشتی ،صورت گرد و دهنتم کوچولو و خوشگل بود ...فقط دارم لحظه شماری می کنم که ببوسمت. دخترم شکل صورتت دقیقا" شکل بابا شهابته . قربونت بشم عاشقتم دختر کوچولوی مامان.
اینم عکس خوشگلت عزیزم:
خدایا بابت این فرشته خوشگل صدهزار تا شکرت می کنم.
دختر نازنینم مرسی که خوب رشد کردی و اومدی به زنگی قشنگ من و شهاب.
دوشتت دارم
مامان