سلناسلنا، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 3 روز سن داره

رنگین کمان خوشبختی زندگی من

سلنای 18ماهه من

  سلام گل قشنگم ، یکی یدونه من دختر بزرگی شده و مامان از دیدن لحظه لحظه بزرگ شدن عشقش داره لذت می بره. سلنای 18 ماهه من الان 16تا دندون داره.. 13 کیلو وزنشه و 81سانتی متر قد سلنای 18 ماهه من کلی شیطون و در عین حال شیرین و خوردنی شده سلنای 18 ماهه من بلده بگه ؛ مامان /بابا/ دردر/نی نی/عمه/ قاقا/بیا/گل/پا/خاله /عمو و................ سلنای 18 ماهه من عاشق برنامه بی بی انیشتین و مادرگوس هست سلنای 18 ماهه من عاشق لیمو ترش/ ماست و بستنی هست سلنای 18 ماهه من موهای خیلی قشنگی داره که مامانش براش می بنده و خوشگل تر می کنه سلنای 18 ماهه من عاشق بازی قایم موشک هست و با اطرافیانش خیلی خوب می تونه ارتباط داشته باشه ...
7 بهمن 1393

روز دختر

سلنای گلم روز دختر بر تو ، یگانه دختر عزیزم مبارک باد عسل طلای مامان ، روز 5 شنبه ششم شهریور ،روز دختر بود و من از اینکه دختر قشنگی مثل تو رو در کنارم داشتم خیلی خوشحال بودم و بابتش خیلی از خدا ممنونم. نازنینم ، بابا شهابت هم احساس من رو داره و خیلی زیاد دوستت داره ... یه لگوی خیلی خوشگل هم برات کادو خریده بود و حسابی باهاش مشغول شده بودی. بعد هم باهمدیگه رفتیم و حسابی گشتیم. سلنای گلم،من و بابا دوستت داریم . عزیزم روزت مبارک. نفس مامان ، عاشقانه دوستت دارم و همواره کنارتم. مامان ...
8 شهريور 1393

چهارده ماهگی سلنا

دختر گلم چهارده ماهه شد... یه دختر خوشگل ، شیطون و دوست داشتنی شدی نازنینم، فسقلی مامان همه ما رو مشغول خودت کردی ..مخصوصا مامان و بابای منو ،خیلی زحمت تو رو می کشن .امیدوارم یه روز بتونم یه کاری بکنم که جبران تمام زحمتهای بابا و مامانمو کرده باشم. عزیزم خدارو شکر روزهای خیلی قشنگی با هم داریم ، روزهایی که مست بودنش می شم ...روزهایی که با تمام وجودم احساس می کنم خوشبخت ترین مادر دنیا هستم. دختر نازم گوش و زبون و چشم و دست و پا و شکمتو می شناسی و نشون می دی. بای بای  و دس دسی و دالی رو هم که خوب بلدی خوب کلاغ پر بازی می کنی کلمه ها رو با خودت تمرین می کنی و می خوای تکرارشون کنی. بابا ، قاقا ،قیخ ،نی نی ، پا ، ماما...
4 شهريور 1393

سالروز شکفتن گل وجود سلنا

دختر ناز و خوشگلم تولدت مبارک   دختر گلم ،وجود تو تنها هدیه گرانبهایی هست که خدای مهربون ما را لایق آن دانست . سوم تیر سال 92 یکی از بهترین روزهای زندگی من و شهاب بود . به شکرانه این روز عزیز من و بابا پیشانیمان را به خاک می گزاریم و خدا را سپاس می گوییم که گلی مثل تو را آفرید. تمام گل واژه های هستی را در سبدی از عشق جمع کردیم تا در اولین سالروز شکفتن گل وجودت تقدیمت کنیم . به یمن آمدنت با آسمانی ترین احساس تولدت را تبریک می گوییم.   مامان و بابا   ...
7 تير 1393

قدم به قدم با سلنا

دختر عزیزم سلنا سلام عزیزم ؛ دوست دارم همه کار و زندگیمو تعطیل کنم و فقط با تو باشم ، دوست دارم همیشه کنارم باشی و هرلحظه بزرگ و بزرگتر شدنتو با تمام وجودم احساس کنم . دختر زیبای من داری روز به روز بزرگ می شی و زیبا و زیبا تر می شی، داری مستقل می شی . خوب می تونی چهار دست و پا بری و فرار کنی ، از هر وسیله ای که کنار دستت باشه می گیری و بلند می شی،چند ثانیه ای می تونی روی پاهای خودت بایستی. 6 تا دندون توی دهنت داری و دندون هفتمتم تو راهه ..، بعضی از کلمه ها رو داری می گی ؛ گاگا ،جیززز، ماما . بهت می گم مامان چقدر دوستت داره ؟ دستاتو کامل باز می کنی .بهت می گم چقدر بزرگ می شی ؟ دستاتو تا می تونی بالا می بری.خیلی قشنگ دست دستی می کنی ،...
10 خرداد 1393

بهار 93

بهاران فیض دیگر دارد امسال     هوایش مشک و عنبر دارد امسال سلنای گلم سلام...سلامی از یه سال جدید ...سال 1393 دختر نازنینم،هفت سین امسال رو به عشق تو و به خاطر روی ماهت چیدم؛ سبزه؛ به خاطر روی زیبایت سمنو؛ به خاطر شیرینی لبخندت سیب؛ به خاطر تردیه گونه هایت سکه؛به خاطر درخشش قلبت سنجد؛ به خاطر عشق درونت سماق؛ به خاطر شیطنت و شادیت سرکه؛ به خاطر صبر،شکیبایی و تندرستیت در شکفتن جشن نوروز برایت سرسبزی جاویدان،شادی و تندرستی آرزومندم.     یکی یه دونه مامان بعد از تحویل سال که کلی با بابا شهاب عکس گرفتیم رفتیم خونه مامان فیروزه ،عمو سهراب اینا هم اومده بودند و...
6 فروردين 1393

عیدت مبارک دخترم

  آمد از ره فصل زیبای بهار            نوبهاران خنده زد  بر سبزه زار      پیک نوروزی رسید از آسمان        از سفر آمد پرستو نغمه خوان   عیدت مبارک دخترم عزیز مامان سلام دختر گلم دیگه چیزی به عید نمونده و فردا شب ساعت ٨:٢٧ دقیقه سال نو تحویل می شه و یک سال قشنگ در کنار دختر نازنینم و همسر گلم شروع می کنم. نازنین دخترم،چند روزی می شه که از پایین دو تا دندون فسقلی در آوردی،قربون شکل ماهت بشم که همه کارهات به موقع و سروقت هست.لحظه ای که دندونای کوچولوتو دیدم اونقدر ذوق کردم و داد زدم که همه همس...
28 اسفند 1392

گذشت زمان.....

دخترم ،سلنا سلام گذر زمان چقدر زود می گذرد،انگار همین دیروز بود ...3تیر سال92 که چشم به راه دختر قشنگم بودم که زود بدنیا بیاد و بغلش کنم ،که بشه همه زندگیمون ، که بشه دنیای من و شهاب ... و امروز سلنای من کم مونده 8ماهش تموم بشه. نازنین دخترم خیلی بزرگ شدی و روز به روز هم بزرگتر می شی . ماشاالله مامانی ،دیروز داشتم کمد لباستو مرتب می کردم و لباسهایی رو که کوچولو شدن رو جدا کردم. دلم نیومد همین جوری بسته بندیشون کنم و چیدم رو تختت و یه عکس یادگاری گرفتم. قربون قد و بالات بشم. این عکسیه که از لباسهای کوچولوییت گرفتم. دختر ماهم ، خیلی دوست دارم و از اینکه روز به روز بزرگتر می شی و خوشگل تر ،احساس غرور می کنم. نفس مامان ،دوستت د...
19 اسفند 1392

ولنتاین مبارک

دختر نازنینم عشق به تو دخترم حد و اندازه ای نداره...عزیزم عشق من و بابا شهاب نسبت به تو روز به روز بزرگتر و بیشتر می شه...دخترم روز عشق رو برات تبریک می گم چون عاشقانه دوستت دارم.             نازنینم چند روز قبل روز ولنتاین بود ، روز عشق ، روز عشاق و روزی که تو اولین هدیه ولنتاین رو از بابای مهربونت گرفتی. اگه می بینی با تاخیر نوشتم ،علتش اینه که می خواستم عکسهاتو هم بیارم و تو سایتت بزارم ولی بازم امروز یادم رفت و الان دیگه نتونستم صبر کنم و سایتتو آپدیت کردم. سلنای من ،اونروز بابا شهاب ساعت 2 با یک جعبه خوشگل قرمز بهمراه یه پاندای قرمز قشنگ اومد تو خونه و هدیه ...
5 اسفند 1392