سلناسلنا، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 25 روز سن داره

رنگین کمان خوشبختی زندگی من

سال 95 مبارک

دختر عزیزم سلام ...سلام به زیبایی روی ماهت و به درخشانی چشمهای قشنگت نازنین دخترم سال نو مبارک سال 95 شروع شده است ، سالی که نشانش پر از تحرک و شادی است. سالی پر از لبخند پر مهر خدا عزیزترینم برایت در سال جدید بهترین ها را آرزو دارم و سلامتی و شادی وجودت را سرتاسر سال از خدای مهربون خواستارم.  سلنای من ، عروسک نازم خوشحالم که کنارمی ، خوشحالم که دخترمی و به خودم می بالم که مامان فرشته ای زیبا و قشنگ هستم. خدایا بابت همه چیز ازت ممنونم  عزیزم دوستت دارم مامان ...
16 فروردين 1395

شمارش معکوس تا عید 95

دختر قشنگتر از گلم سلام عزیزم فقط سه روز تا پایان سال باقی مونده و بهاری زیبا نزدیک است سه روز به تحویل سالی که خیلی شیرین گذشت و چه زود گذشت.... نازنین دخترم دیشب ،شب آخرین سه شنبه سال بود و همگی با برافروختن آتش و پریدن از روی آن به استقبال نوروز رفتیم و جشن گرفتیم. دیشب ما هم خونه نانا بودیم و دور هم این شب رو جشن گرفتیم ، خیلی قشنگ بود الهی همیشه دور هم و سالم باشیم.طبق معمول مامان ناهید و بابا جون حسابی شرمندمون کرده بودند و کلی کادو گرفتی. انشاالله به سلامتی از همشون استفاده کنی عزیزم. دختر نازم باز هم توی این روزهای پایانی با هم عهد می بندیم که برای همه دعا کنیم ، برای همه که به خواسته هاشون برسن ...برای ما...
26 اسفند 1394

برای دخترم...

عزیزم ، دخترم سلام گل ماهم چند ماهی هست که سرم خیلی شلوغ بود و وقت نکرده بودم وبلاگتو آپدیت کنم . عزیزم طی این چند ماه اتفاقات مختلفی افتاده که خدا رو شکر سلامتی همراه همشون بود. عمه آرزو یه کوچولو آورده که اسمشم رادینه ، خدا رو شکر یه عضو جدید به خونوادمون اضافه شده عمو وهاب داماد شده و یه زن عموی قشنگ هم به خونوادمون اضافه شده مامان یه شرکت دیگه باز کرده و چند روز پیش هم افتتاحیه گرفتیم. یکم مامان کارش زیادتر شده ولی خدا رو شکر می تونه هر دو تا کارشو اداره کنه و خوب باشه. قربون شکل ماهت بشم ، تو هم همچنان با مامان ناهید هستی و هزاران بار هر روز شکر می کنم که نانا رو داریم دخترم سلنا، خیلی بزرگ شدی و شیطون شدی ،...
16 اسفند 1394

روز دختر ، روز لبخند خدا

نور چشم مامان ، سلام عزیزم هفته قبل روز دختر بود ، زیباترین لبخند خدا ،سلنای گلم روزت مبارک. نازنین دخترم روز دختر بابا شهاب برات یه تاب خریده بود، چه ذوقی کرده بودی وقتی دیدی و از اون بیشتر وقتی نصبش کرد و داشتی تاب تاب می رفتی. همش داشتی سرود تاب تاب تاب بازی رو می خوندی و چشمای خوشگلت از همیشه بیشتر برق می زد. الهی که همیشه دلت اینقدر شاد باشه و من و بابا شهاب بتونیم این دل بزرگتو روز به روز شاد و شادتر کنیم. دختر قشنگم خوشبختی نگاه خداست، دعایت می کنم خدا هرگز چشم از تو برندارد. نفسم دوستت دارم مامان ...
4 شهريور 1394

تولد دوسالگی

نازنینم سلام گل ماهم ، روز تولد تو بیش از پیش به این راز پی بردم که تو خلق شدی برای من تا در کنارت زیباترین لحظات زندگی را برایم بسازی. عروسک قشنگم تولدت مبارک سلنای من ، دختر نازم خدا رو شکر که امسال هم روز تولدت و مهمونیه تولدت خیلی عالی برگزار شد و به سلامتی کذشت. عزیزم یک روز قبل تولدت یه دفعه ای تب کردی و بدون اینکه علامت سرماخوردگی داشته باشی مدام تبت بالا می رفت. دکترت هم مسافرت بود و من احوالتو از وایبر براش فرستادم و اونم برات دارو نوشت.خدا رو شکرخدای مهربونمون برات کمک کرد و بعد از خوردن داروهات تبتم قطع شد. شب تولدت با عمو مهراب کلی رقصیده بودی و حسابی خوش گذروندی . طبق معمول کلی هم کادو جمع کردی ، مامان ...
13 مرداد 1394

دختر قشنگم

نازنین دخترم ،سلنا سلام دختر قشنگم چند روز دیگه تولد دوسالگیت هست... عزیزه دلم برای خودت خانمی شدی بیا و ببین. نازنینم خیلی دوست داشتم که برات یه مهمونیه مفصل بگیرم ولی از اونجایی که امسال تولدت تو ماه رمضون هست با بابا قرار گذاشتیم که یه مهمونیه افطار برای فامیل بدیم و بعد از افطار تولدتو برگزار کنیم ... امیدوارم برات خوش بگذره. چند روز پیش کیک تولدتو به بهترین قنادی سفارش دادیم و قول گرفتم که دقیقا شکل عکسی باشه که براش نشون دادم. امسال تم تولدت وینکس winx هست و روی کیکتم یه عروسک وینکس با دوتا بال پروانه ای قرار داره ... خلاصه که جزئیات تولدت انشاا.. هفته بعدی  سلنای گلم ، حرف زدنهات تکمیل شده و با صحبتهات که با عشوه خاص...
1 تير 1394

سالی نو ، سالی قشنگ ... سال 94

سلام دخترم سلامی از سال جدید...سال94 ، سالی که سمبل عشق و مهربانی است. سلنای قشنگم ، یه عید دیگه تموم شد و سال 94 با تمام زیباییهایش شروع شد. امسال هفت سینمون رو با هم درست کردی، کنارم نشسته بودی و خیلی با دقت نگاه می کردی و همه وسایلو دونه دونه به دستم می دادی. عید خیلی خیلی زود تموم شد و خاطره های خوبی رو بجا گذاشت . امسال موقع تحویل سال تو خواب ناز بودی و من و بابا دلمون نیومد که بیدارت کنیم. صبح که شد با هم رفتیم خونه نانا و بعد هم عید دیدنی هامون. کلی عیدی جمع کرده بودی گلم. روز 6 فروردین سه نفری رفتیم سفر .. رفتیم آنتالیا. خیی می ترسیدم که اونجا اذیت بشی ولی خدا رو شکر خیلی خوب بود و فکر می کنم به تو بیشتر از همه...
5 ارديبهشت 1394

بوی عید می آید...

دختر نازنینم ، سلنا سال93 هم داره تمام می شه ...زود گذشت..خیلی زود یک سال دیگر رو به پایان است، دارم قطعات پازل زندگی را کنار هم می چینم به امید اینکه در پایان تصویر زیبایی برایم نمایش دهد. اولینش را اول سال گذاشتم...ابتدای سال قبل که نیکوییش برایم از بهارش پیدا بود چون دختر قشنگم لحظه تحویل کنار من و شهاب نازنینم بود و تمام فصلها را برایم زیبا کرد و قطعات زیادی کنارش جا خوش کردند و جا گرفتند. همه قطعات درست سر جایشان قرار گرفتند انگار کسی آن بالا بالاها دارد کمک میکند که قطعات پازل زندگیمون به خوبی در جای مناسبی قرار بگیرند. نازنین دخترم ، روز قبل چهارشنبه سوری بود و خونه نانا رفتیم   ...شب هم مثل هر سال سبزه عید و ک...
27 اسفند 1393

صدای قدمهای بهار...

دختر نازنینم سلام عزیزم از همین الان که داره بهمن ماه تموم می شه صدای قدمهای بهار رو می تونیم بشنویم و بوی بهار رو می شه استشمام کرد. عزیزم دومین بهار زندگیت که زمینی شدی نزدیکه و در واقع برای من و بابا سومین بهاری هست که خانواده کوچکمونو سه نفری کردی. عزیزم دوستت دارم. دختر ماهم ، چند روز پیش روز ولنتاین بود و مثل همیشه کنار دو تا عشقم جشن ولنتاین گرفتیم. من خیلی خوشبختم و بابت این موضوع خدا رو خیلی شکر می کنم که دو تا عشق دوست داشتنی رو کنارم دارم ... یکی عشق کوچولو به اسم سلنا و یکی عشق بزرگم بنام شهاب.  هردوتونو خیلی دوست دارم عزیزانم. اینهم یه عکس از شب مهمونیه ولنتاینمون هست . بهار زندگیم ، نفسم ، عشقم و همه...
29 بهمن 1393